loading...
بدون شرح
سجاد بازدید : 17 سه شنبه 1393/02/02 نظرات (0)
وسط جبهه بهش گفتم بچه ! الان چه وقت نماز خواندنه ؟ 

گفت: از کجا معلوم دیگه وقت کنم .
وشروع کرد نماز خواندن

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته را که گفت…. 

یک خمپاره آمد و بردش … یادش گرامی باد.
سجاد بازدید : 18 سه شنبه 1393/02/02 نظرات (0)

درخت دلتنگ تبر شد؛

وقتی پرنده ها سیم های برق را به شاخه های درخت ترجیح دادند ...

سجاد بازدید : 15 سه شنبه 1393/02/02 نظرات (0)

راستی ثانیه ها نامردند؛

گفته بودند که بر می گردند؛

برنگشتند و پس از رفتنشان؛

بی جهت عقربه ها می گردند ...

سجاد بازدید : 12 سه شنبه 1393/02/02 نظرات (0)

وقتی روزگار تو را در شرایط سخت قرار داد

نگو ،" چرا من؟؟ "

بگو: " نشونت میدم "

سجاد بازدید : 17 سه شنبه 1393/02/02 نظرات (0)

خدایا این چه حکایتیست ...!

عده ای راه میروند تا غذایشان هضم شود ...

عده ای هم میدوند تا گرسنه نمانند ...

سجاد بازدید : 18 سه شنبه 1393/02/02 نظرات (0)

مردم شهری که همه در آن میلنگند , به کسی که راست راه میرود می خندند....

سجاد بازدید : 14 سه شنبه 1393/02/02 نظرات (0)

چه خوب می شد توی یکی از این روزها ،

خدا میومد بغلم میکرد و بهم می گفت :

این چند وقت رو داشتم باهات شوخی میکردم ...!

میخواستم ببینم ، جنبه اش رو داری یا نه ...!

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 42
  • باردید دیروز : 33
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 76
  • بازدید ماه : 75
  • بازدید سال : 707
  • بازدید کلی : 2,987